چرا تلاش برای بینالمللی شدن ویراستی حرکت هوشمندانهای است؟
تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۷۳۷۷۸
یادداشت؛ علی پژوهش - دبیر سرویس علمی و فناوری
هنوز یکسال از تولد میکروبلاگ ایرانی ویراستی نمیگذرد اما محوبیت این شبکۀ اجتماعی هرروز رو به افزایش است، ویراستی جدای از دهها هزار مخاطب ایرانی که اکنون بر بستر آن حضور دارند، طی روزهای اخیر مورد توجه جدی کاربران کشورهای همسایه به خصوص کاربران عرب زبان قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویراستی محاسنی داشته است که توانسته به کمک آن جای خود را در دل مخاطبانش باز کند، سرعت مناسب، رابط کاربری ساده و روان، توجه به ویژگیهای فرهنگی کاربر ایرانی و ... را باید از جملۀ این موارد برشمرد.
البته ویراستی در کنار همۀ ویژگیهای مثبت خود، یک حسن دیگر هم دارد که معتقدم نقش زیادی در وفادار کردن کاربرانش داشته است، این سکو برخلاف برخی سرویسهای داخلی توجه بسیار زیادی به خواستههای اعضای خود دارد و بازخوردهایی که مخاطبان میدهند، برای تیم توسعۀ ویراستی اهمیت زیادی دارد، ارائۀ 86 بروزرسانی طی کمتر از یکسال نشانهای روشن از تلاش متخصصان این سکوی ایرانی برای پیشرفت است.
طراحی، تعامل و خدمات مناسب ویراستی سبب شده است تا مسئولان نیز دیگر کنار مردم حضور پررنگی در این میکروبلاگ ایرانی داشته باشند و بخشی از تعاملات مستقیم خود با مردم را بر بستر ویراستی برنامه ریزی کنند، در این میان وزرای آموزش و پرورش، ارتباطات، ارشاد، رئیس بنیاد شهید، معاون علمی رئیس جمهور، سخنگوی دولت، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت و برخی نمایندگان مجلس حضور پررنگتری برای تعامل با مردم نسبت به سایرین داشتهاند.
تیم توسعه ویراستی از همان روز اول تلاش کردهاند تا عملکردی بینالمللی داشته باشند و خود را محدود به حوزۀ سرزمینی داخل کشور نکنند، متولیان دولتی و حاکمیتی فضای مجازی نیز از این ایدۀ آنها تا حد زیادی حمایت کردهاند اما چرا ایدۀ بینالمللی شدن ویراستی در زیستبوم فضای مجازی کشور، کاری هوشمندانه است؟
شبکههای اجتماعی اغلب بر یکی از سه حوزۀ عکس، فیلم یا متن تمرکز بیشتری دارند، در دو حوزۀ اول ایجاد و توسعۀ یک شبکۀ بینامللی توسط توسعهدهندگان ایرانی که توأمان ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ایران و کشورهای دیگر را رعایت کند، کار سادهای نیست اما پایهگذاری یک شبکۀ اجتماعی متنمحور در سطح بینالمللی به آن میزان چالشبرانگیز نیست.
برخی کشورهای همسایه ما و مشترکالمنافع از لحاظ فرهنگی و دینی سلایق متفاوتی از مردم ایران دارند بنابراین سلیقۀ آنها برای تماشای عکس یا ویدئو و حتی گوش دادن موسیقی به احتمال زیاد تفاوتهایی با مردم ایران دارد، ضمن اینکه در لایۀ مقررات بومی هم تفاوتهایی بین کشورها وجود دارد.
چنین مشکلی را در لایۀ پیامرسانی میتوان با ایجاد مراکز تبادل پیام (اینترکانکشن) بینالمللی رفع کرد اما واقعیت این است که دستکم با امکانات فعلی یافتن راهکاری میانه دربارۀ شبکههای اجتماعی عکس و تصویر محور کار سادهای نیست.
چالشهایی که در سطح بسیار نازلی دربارۀ یک شبکۀ اجتماعی متن محور وجود دارد، اصولاً رسیدن به یک نظام تنظیمگری میانه همراه با رعایت اصول کلی فرهنگی و دینی مردم ایران برای یک شبکۀ اجتماعی متنی بسیار سادهتر است بنابراین احتمال اینکه یک زیستبوم پویا در چنین شبکهای شکل بگیرد، بسیار بیشتر از سایر انواع شبکۀ اجتماعی است.
شکلدهی و توسعۀ یک شبکۀ اجتماعی جهانی برای ایران با توجه به موقعیت ممتاز فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که میان مردم کشورهای جهان اسلام، غرب آسیا و همۀ سرزمینهای مخالف هژمونی آمریکا دارد، چندان کار سختی نیست.
کاربران کشورهای اسلامی سالها است که رد فشرده شدن تیغ سانسور شبکههای اجتماعی غربی را بر گردن خود حس میکنند، فعالان فرهنگی و سیاسی کشورهای ضد هژمونی آمریکا و اسلامی بارها شاهد بودهاند که مطالب آنها در دفاع از آموزههای اسلامی و ملی که دارند به راحتی از بستر سکوهای آمریکایی حذف شده است.
به زعم بنده نقش همین تجربۀ کاربری تلخ را نیز نباید در افزایش استقبال آنها از سکوی ایرانی ویراستی به تأثیر دانست، برای مثال طی روزهای اخیر کاربران زیادی از کشور یمن در ویراستی حضور پیدا کردهاند که هریک تجربۀ رفتارهای دیکتاتورانۀ سکوهای آمریکایی را در گذشته دارند، کمال شرف، کاریکاتوریست یمنی از جملۀ همین کاربران است که مدتی از فعالیتش در ویراستی میگذرد.
مقاومت مردم یمن در سکوهای آمریکایی سانسور و شماتت میشود و دیکتاتوری رسانهای غرب تلاش میکند که روایتی وارونه از آنچه در یمن و دیگر کشورهای اسلامی میگذرد به جهان ارائه دهد.
البته سانسور سکوهای آمریکایی فقط محدود به یمن و کشورهای اسلامی نیست، سرزمینهای آفریقایی، آمریکای لاتین و حتی کشورهای حوزۀ قفقاز از رویکرد کانالیزه کردن محتوا در شبکههای اجتماعی مصون نیستند.
باید اذعان داشت ایران با توجه به ظرفیت بالای فرهنگی و سیاسی خود که سبب شکلگیری گروههای مردمی در دفاع از سرزمینهای اسلامی مقابل داعش شد به طور قطع چنین توانی دارد که مردم منطقۀ غرب آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، برخی کشورهای شرق آسیا و قفقاز را برای استفاده از یک شبکۀ اجتماعی متنمحور بومی ترغیب کند.
تلاش برای بینالمللی کردن ویراستی ایدهای هوشمندانه است؛ چرا که کاربران از صحبتکردن و تبادل نظر با یکدیگر لذت میبرند از طرفی تبادل پیام متنی را میتوان عرصهای برای تضارب آرا و افکار قلمداد کرد، همافزایی افکار و اندیشهها به خصوص میان نخبگان کشورهای مختلف میتواند تأثیر مثبت زیادی بر لایۀ افکار عمومی آنها از طریق رویکرد انتقال پیام دو مرحلهای داشته باشد.
همین ویژگیهای ویراستی به احتمال قوی سبب شده است که طی هفتههای اخیر بسیاری از کاربران کشورهای اطراف تلاش کنند که عضو این شبکۀ اجتماعی شوند تا حدی که مهدی انجیدنی، مدیرعامل ویراستی هفتۀ گذشته اعلام کرد هزینۀ سنگین ارسال پیامک تأیید حساب کاربران خارجی تیم ویراستی را مجبور کرده است تا پذیرش کاربر غیرایرانی جدید را برای مدتی محدودتر انجام دهد، البته از چند روز قبل بنابر اعلام انجیدنی راهکار جدیدی برای تأیید حساب کاربران خارجی در جریان است که امید به موفقیت آن داریم.
ویراستی در ارائه امکانات نوآورانه و پاسخ به نیاز کاربرانش سکوی کندی نیست اما افزایش سرعت در ارائه برخی امکانات مانند بهبود اتاق گفتگوی شخصی، ایجاد امکان گفتگوی صوتی و ... به طور حتم میتواند منجر به رشد بیشتر این سکو شود.
تکمیل زنجیرۀ ارزش دیگر نکتهای است که ویراستی باید به آن توجه میکند، شبکۀ مشابه متنمحور آمریکایی با ارائۀ API خود به سایر شرکتهای فناوری زمینۀ ارائۀ امکاناتی مانند دادهکاوی از بستر خود، ترسیم گرافهایی مانند بیشترین تعاملات و نزدیکترین دوستان و ... را فراهم کرده است، کاری که ویراستی لاجرم برای تکمیل زنجیرۀ ارزش خود باید انجام دهد.
مدل اقتصادی شامل درآمدها، هزینهها و شریک کردن کاربران در اقتصاد سکو از دیگر نکاتی است که باید مورد توجه ویراستی برای مراحل بعدی باشد.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: سوریه شبکه اجتماعی عراق هوش مصنوعی یمن یادداشت وزارت ارتباطات علی پژوهش ویراستی سلام ویراستی میکروبلاگ پویش ملی سلام ویراستی شبکه های اجتماعی سکوهای آمریکایی بین المللی متن محور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۷۳۷۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
نشریه آمریکایی "فارن افرز" با انتشار مقاله ای به تغییر فضای ژئوپلتیک منطقه پس از حمله تلافی جویانه اخیر ایران به اسرائیل پرداخته و امکان شکل گیری یک ائتلاف ضدایرانی با حضور اسرائیل و کشورهای عربی با مشارکت آمریکا و غرب را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
هنگامی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، دولت اردن به دفع حمله ایران کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت کردهاند، تلاشهایی که آنها بعدا آن را رد کردند.
با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. تغییری با این پیش فرض که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود.
سپهبد "هرزی هالوی" رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران "فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است." موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی نیز اعلام کرد که "ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد."
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتا محدود به تاسیسات نظامی در ایران، "دیوید ایگنِیشس"، ستون نویس واشنگتن پست، اظهار داشت که اسرائیل "مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند." او نوشت: "به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ نظامی ملایم خود به ایران، منافع متحدان عربش در این ائتلاف رادر نظر گرفت. متحدانی همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن که همگی در عملیات رهگیری پرتابه های ایرانی علیه اسرائیل به طور مخفی و آشکار مشارکت کردند.
به نظر این ستون نویس واشنگتن پست، این یک "تغییر پارادایم بالقوه برای اسرائیل"است، تغییری که به خاورمیانه "شکل جدیدی" میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تنش نظامی بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل امسال، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد.
اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 "ابراهیم" را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و تلاش وزرای راست افراطی کابینه او برای شکننده کردن وضعیت موجود در اورشلیم ناامید شده بودند.
مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات مردمی را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که مواضع سابق آنها تغییر نکرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها به طور تقلیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از یک درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل یک کشور فلسطینی بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد.
اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا پرتابه های ایرانی را متوقف کرده و مستقیما حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که اسرائیل موفق شده با تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کند.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی نیز از مشارکت خود برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که "امنیت و حاکمیت" اردن "بالاتر از همه ملاحظات" قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط آنها با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، از کاخ سفید ناامید شدهاند، اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند چون هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که از ایالات متحده دریافت می کنند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای مخرب ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر گونه توافق عادی سازی آینده رابطه آنها با اسرائیل باشد و امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه می دهد.
با این حال، در همان زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. آنها به خوبی می دانند که تقابل آنها با ایران آنها را در معرض خطر قرار می دهد. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم از سوی امارات و بحرین نیز تهران به صراحت به این 2 کشور هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر یک ایران که به طور فزاینده تهاجمی تر می شود، تلاش برای نزدیکی به تهران است.
بر همین اساس امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی رامطرح کرده اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تنش تلفنی تماس گرفت.
علایق آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا تمایل کمتری به حمایت از عملیات اسرائیل خواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم در آنجا دارد.
با وجودی که بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های مشترکی با اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی دارند، اما کشورهای عربی خلیج فارس، به تجربه دریافته اند که باز کردن گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پنهان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از تشدید درگیری است.
هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی روابط خود با اسرائیل را به شرط تعهد تل آویو به مشارکت در فرایند سیاسی با هدف تشکیل یک کشور فلسطینی، منوط کرده است.
با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد به این مساله که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر روابط اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است.
کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر بین طرفین است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد.
با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چندجانبه منطقه ای و جهانی خود را متعادل کنند، نه اینکه در یک مسیر یکطرفه پل ها را پشت سر خود خراب کنند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوطی برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است و دقیقا به همین دلیل است که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را همزمان با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند.
در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید سکویی برای گفتگوهای منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت.
با این حال، به این زودی ها گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نخواهد بود مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد.
تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاه دولت های عربی به درگیری ایران و اسراییل گفت و گوی دیدنی اعراب درباره رویارویی ایران و اسرائیل (فیلم)